L 0 \/ e E e E e

من و تنهایی و غم ولی بدونه یاد تو

L 0 \/ e E e E e

من و تنهایی و غم ولی بدونه یاد تو

دادگاه رسمیست...متمهم را به جایگاه بیاوردید...(متهم را به جایگاه آوردند)...سوگند یاد کن به کتاب مقدس که همواره حقیقت را بگویی...سوگند یاد میکنم به نام عشق که هر چه به نام عشق باشد حقیقتی بیش نیست چرا که والاتر از آن نیافتم و خدا نیز عشقیست بزرگ...کیستی؟...عاشقی کهنه کار...جرمت ؟...دوست داشتن...همین؟...آری/جرمیست بس بزرگ دوست داشتن نامهربانی در این دنیا ی بی رحم و بی احساس...پس میپدیری؟...چیزی برای انکار ندارم /عشقم از هر ذره ی وجودم هویداست...مجازاتش کنید/اعدام...(چوبه ی سرد دار...معشوق و عاشق)آخرین حرفت چیست؟...سکوت...سکوت...سکوت.../فریاد میکند: آمدم به نام عشق..می روم به نام عشق شاید تو روزی بدانی راست گفتم آن روز زیر باران که گفتم مهربانم دوستت دارم.

 

دوباره دلم واسه غربت چشمات تنگه دوباره این دل دیوونه واست دل تنگه وقت از تو خوندن ستاره ترانه هام اسمتو برای من قشنگ ترین آهنگه

 

چون بسی ابلیس آدم روی هست پس به هر دستی نباید داد دست

 

اگر این روزها حال و هوایم سخت باییر یست / شبیه قاصد بی طاقت و از خود گریزانم/ ولی با عشق تو جاوید چون ققنوس خواهم ماند /اگر باور نداری امتحانم کن بسوزانم

 

جامی که به دست توست کج دار و مریز// چون وصال آمد غمش از دل گریخت آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت

 

در این دنیا که حتی ابر نمی گرید به حال ما همه از من گریزانند تو هم بگذر از این تنها

 

هرکس بد ما به خلق گوید ما صورت او نمی خراشیم ما خوبی او به خلق گوئیم تا هر دو دروغ گفته باشیم

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
علی پنج‌شنبه 1 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 10:42 ب.ظ http://www.alitoope.blogsky.com

کاش می شد سرنوشت را از سر نوشت؛
تا من می نوشتم:
باید به تو رسید...
باید به تو رسید...
باید به تو رسید...



سلام خانمی من علی ام مطالبم عاشقونس بهم یه سری بزن...
باشه...!!!
بیای ها...!!!

خاکستری پنج‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 09:51 ب.ظ

داستان اعدام عاشقی که نوشتی خیلی قشنگ بود
خیلی باهاش حال کردم
ای ول ول ول

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد