L 0 \/ e E e E e

من و تنهایی و غم ولی بدونه یاد تو

L 0 \/ e E e E e

من و تنهایی و غم ولی بدونه یاد تو

گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست

بین من و عشق تو ولی فاصله ای نیست


گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن

گفتی که نه، باید بروم حوصله ای نیست


پرواز عجب عادت خوبیست ولی حیف

تو رفتی ودگر اثر از چلچله ای نیست


گفتی که کمی فکر خودم باشم و آن وقت

جز عشق تو در خاطر من مشغله ای نیست


رفتی تو خدا پشت و پناهت به سلامت

بگذار بسوزد دل من مسئله ای نیست

 

خدا خدا خدایا اگر به کام من جهان نگردانی جهان بسوزانم اگر

خداخدایا مرا بگریانی من اسمانت را ز غم بگریانم

 

 

چه سخت است این که مردی را به دل غم باشد اما اشک نتواند.


دلش را درد جانسوزی بسوزاند ولیکن گریه نتواند.

 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
کشکول یکشنبه 4 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 09:43 ب.ظ http://kashkolans.blogsky.com/

دیداری جدا از هم

ارمان دوشنبه 5 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 01:20 ب.ظ http://delkade1722.blogfa.com

سلام عزیز
شعرت خیلی غم ناک بود و در واقع با حال و روز من می خورد
تقریبا همین طوره که می گی
خوشحال می شم به دلکده ما هم سری بزنی
یادت نره ها
(-ـ-)-ـ-)

shabgard یکشنبه 2 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:24 ق.ظ

خیلی باحال گفتی
این تیکه غم مرد رو که آوردی

شایان شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 08:17 ق.ظ

سلام
عالی بود .
باحال و دلنشین بود .کارت درست .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد