باد بوی تو بیاور و قرار از مابرد... .
ما ز هر صاحبکده یک شهر کار آموختیم،
خنده از گل؛
گریه از ابر بهار آموختیم.
تا شدم حلقه به گوش در میخانه ی عشق ،
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم.
میخورد خون دلم مردمک عشق و سزاست،
که چرا دل به جگر گوشه ی مردم دادم.
خندیدم،خندید...اشکام راه افتاد.اونم شُر شُر گریه کرد،دلم براش سوخت؛نازش کردم ولی دستم سوخت آخه ...دلش گُر گرفته بود.
خداوندا!نمی دانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است،چه ذجری می کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است.
صبر بر جور و جفای تو غلط بود،غلط
با سلام وب لاگ زیبایی دارین اگه دوست داشتین به کلبه عاشقی منم سر بزنید مطمئن باشین ضرر نمیکنید
خوشحال میشم از حضورتون
نظر یادت نره
بای تا های[گل][گل][گل]
.•*..*•.سلام ....
.•*..*•. .•.
.•*..*•. .•*..*•.
.•*..*•. .•*..*•. .•*
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•.
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*
.•*..•*..*•. .•*..*•. . منتظر حضور گرمت هستم
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*.
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .
-´´´´#####´´´´´´####.•*..*•. .•*..*•.
´´########´´#######.•*..*•. .•*..*•.
´############´´´´###.•*..*•. .•*..*•.. بدو بیا .....
#############´´´´´###.•*..*•. .•*..*•.
###############´´###..•*..*•. .•*..*•.
############### ´###..•*..*•. .•*..*•..
´##################.`.•*..*•. .•*..*•.
´´´###############..•*..*•. .•*..*•. آرزومند آرزوهای قشنگت
´´´´´############.*.•*..*•. .•*..*•.
´´´´´´´#########.`.•*..*•. .•*..*•.
´´´´´´´´´######..•*..*•. .•*..*•.
´´´´´´´´´´´###..•*..*•. .•*..*•.•
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*..*•.
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•. .•*.
.•*..*•. .•*..*•. .•*..*•.
.•*..اسحر.•*.*
.•*..*•. .•*..*•.
.•*..*•. .•*..
.•*..*•. .
.•*..
در ضمن من شما رو لینک کردم اگه دوست داشتین منو لینک کنید
دوست من شاید دفعه چهارمه که میام یه چیزی برات بنویسم ولی یا چیزی یادم نمیاد یا یه کاری پیش میاد . و الان هم که مینویسم با یه دل خالی یا یه تن توخالی یا فقط با یه ذهنیت سرگردان بین گذشته گم شده و آینده ناپیدا دارم مینویسم ؛ پس مینویسم از تمام خوبیهایی که گمشون کردم و تمام بدیهایی که توشون گم شدم . اما شعرتو خوندم و چون تو دلم هیچ احساسی نسبت به نوشته ها نمونده تا جائیکه حتی حس گریه کردن برای مرگ احساساتم رو از دست دادم پس فقط مینویسم اینو که از شعر تو تو ذهن من زنده شد خاطراتی از گذشته گم شده یا همون خوبی هایی که گمشون کردم و شاید شعر تو بشه بهونه ای که بشه برای گریه ازش استفاده کرد و گریه برای یه نفر مثل من شاید مثل یه نفس مصنوعیه که شاید باعث زندگی مجدد بشه پس ازت ممنونم و خوشحالم و امیدوارم که هرگز نمیری که مردن خیلی سخته ؛ منظورم احساساتت نمیرن (مرگ احساسات) و همیشه زنده و پاینده باشی .میخوام اگه تونستی برام یه شعری بنویسی که منوزنده کنی زنده ای که نمیره؛ایمیلمو که داری.
به نظر می یاد پسرپر هیجانی هستی نه
خیلی بدی جواب نظر هام نمی دی