L 0 \/ e E e E e

من و تنهایی و غم ولی بدونه یاد تو

L 0 \/ e E e E e

من و تنهایی و غم ولی بدونه یاد تو

گذشت اون وقتایی که آدما همدیگرو دور میزدن...الان دیگه از روی هم رد میشن!  

 

زخمی بر پهلویم است و روزگار نمک میپاشد و من پیچ و تاب می خورم و همه گمان می کنند که می رقصم 

 

 قطار!راهت را بگیر و برو  

نه کوه توان ریزش دارد 

 نه ریزعلی پیراهن اضافه  

هیچ چیز مثل سابق نیست...  

 

غریبه بود آشنا شد...  

عادت شد... 

 عشق شد...  

هستی شد...  

روزگار شد... 

 خسته شد...  

بی وفا شد... 

 دور شد...  

بیگانه شد ...  

اما فراموش نشد!  

 

نه نه! گریه نمی کنم یک چیزی رفته توی چشمم...  

به گمانم یک خاطره است... 

 

 خدایا!کسی را که قسمت دیگریست ، سر راهمان قرار نده تا شب های دلتنگیش برای ما باشد و روزهای خوشش برای دیگری! 

 

 

 قلبم را عصب کشی کرده ام 

 دیگر نه از سردی نگاهی می لرزد 

 و نه از گرمی آغوشی می تپد!  

 

 

 

آموخته ام اگر کسی یادم نکرد یادش باشم شاید او از من تنها تر است!  

 

توی دنیا 2 تا نابینا می شناسم  

یکی تو که هیچ موقع عشقم روندیدی  

یکی من که کسی رو جز تو ندیدم!  

 

 

تو به احساست بیاموز نفس نکشد  

هوای دل ها آلوده است  

اینجا فاصله یک عشق تا عشق بعدی یک نخ سیگار است.  

 

 

صرف فعل دوست داشتن بسیار سخت است: 

 گذشته اش که به هیچ وجه ساده نیست  

حالش کاملا اخباریست  

آینده اش هم شرطی...  

 

 

کسی هست شانه هایش را به من قرض بدهد تا یک دل سیر گریه کنم؟ بدون هیچ حرف و سوال وجواب و دلداری ونصیحتی؟؟ 

 

 بعضی ها به ظاهر وقتی اول وارد لیست دوستانت که می شوند چیزی را باخودشان نمی آورند ولی وقتی می روند همه چیز آدم را با خودشان می برند! 

 

 

 این روزها شیر هم راضیه با دمش بازی کنن ولی با دلش نه!  

 

 

اشک های نیامدنت روی گونه هایم ماسید  

نبوس!  

نمک گیر می شوی...  

 

دقت کردی؟ لیلی و مجنون های عصر ما هر روز میگن بای واسه همیشه!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد