L 0 \/ e E e E e

من و تنهایی و غم ولی بدونه یاد تو

L 0 \/ e E e E e

من و تنهایی و غم ولی بدونه یاد تو

ولنتاین

 

« تاریخچه کامل و دقیق ولنتاین در دست نیست و آنچه از پیشینه این روز می دانیم با افسانه درآمیخته است. امروزه کلیساى کاتولیک به این نتیجه رسیده است که حداقل سه قدیس وجود داشته اند که همگى به شهادت رسیده اند. به همین دلیل چندین افسانه سعى در بازگوئى تاریخچه این آئین دارند اما آنچه که از همه قابل باورتر و نزدیکتر به عقل می آید این است که گفته مى‍شود ولنتاین کشیشى بوده که در قرن سوم میلادى در رم زندگى می کرده است. زمانى که امپراتور کلودیوس دوم به این نتیجه رسید که مردان مجرد نسبت به آنانى که همسر و فرزند دارند سربازان جنگجوتر و بهترى هستند، وى ازدواج را براى مردان مجرد و جوانى که در ارتش خدمت می کردند ممنوع کرد. پدر‍ ولنتاین بخاطر غیر عادلانه بودن فرمان امپراتوربا برگزارى مخفیانه مراسم ازدواج به مخالفت با کلودیوس پرداخت.
وقتى راز ولنتاین آشکار شد امپراتور امر به اعدام او داد. با توجه به آنچه که در افسانه آمده کشیش ولنتاین اولین کارت تبریک «ولنتاین» را زمانیکه در زندان بود، فرستاده است. او عاشق یک دختر جوان شده بود،دختری که احتمالا فرزند زندانبان بود، همان کسى که در طى دوران زندان به دیدار او مى رفته ‍است.
گقته می شود ولنتاین براى او نامه‍ایى نوشته و در انتها امضاء کرده : «از طرف ولنتاین تو». اصطلاحی که تا به امروز مورد استفاده قرار گرفته و به وفور بر روى کارتهاى ولنتاین مشاهده می شود. »

این روزها تب ولنتاین همه جای دنیا رو فرا گرفته و شاید خوندن سنتهای کشورهای دیگر هم خالی از لطف نباشه... در اتریش نمونه های سنتی زیادی وجود داره که ممکنه مربوط باشه به سنت روز ولنتاین مثلا یک سنت اینه که به معشوقه یک دسته گل هدیه میکنند. بارزترین هدیه ولنتایین از یک باشتک ساتن معطر ساخته شده که به حالت خاصی با قلب طراحی شده و با پشته های رنگین و همچنین نمادی از پرنده های کوچک و یا پرنده های بهشتی تزیین شده . همه اینها در جعبه مخصوصی قرار داده شده تا ماندگار و شیک و گرانقیمت جلوه کنه . « در انگلیس نمونه هایی پیدا میشود از قلبهایی که بر روی آنها روز ولنتاین تبریک گفته شده در این کشور در هر بخشی با سنتهای خاص آن منطقه این روز جشن گرفته میشود با نزدیک شدن این روز تمام مجله ها قطعه های ادبی و شعر برای روز ولنتاین چاپ می کنند . کارتهای ولنتاین زیادی هم هست که بطور زیبا و خاصی طراحی شده که هر کدام شکل خاصی برای خودشان دارند. کارتهایی هم هستند که از اطراف میرسند و با کاغذهایی با کیفیت پایین که حتی مناسب بسته بندی هم نیستند ساخته شده اند و با روبانهای کاغذی و صدف دریایی و حتی خزه دریایی و گلهای خشک و یا مصنوعی که همه آنها با یک نخ بهم وصل میشوند وبه حالت یک تصویر سه بعدی در می آیند تزیین شده اند . همین طور کارتهای ولنتاین دانمارکی که به کارتهای عاشقانه معروفند و همه گیر شده اند . در گذشته مکانهایی در فرانسه وجود داشت که جوانان مجرد و سن وسال دار به آنجا میرفتند تا یکدیگر را ببینند و همدیگر را از میان پنجره ها صدا میزدند ( کسی را که انتخاب کرده بودند ) ولی اگر مرد جوان از ولنتاینش خوشش نمی امد احتمالا ترکش میکرد و در نتیجه آن یک آتش بازی راه می افتاد که خانمهای جوان عکسهای مردان جوان را میسوزاندند و ممکن بود حتی گریه سردهند . گاهی هم این مساله به شرافت فرد ربط داشت . به عنوان مثال یک مرد لاابالی امکان داشت با یک خانم آراسته جور شود، آن هم فقط برای سرگرمی ! »

" align="left" hspace="10" vspace="2"> جمعه ، بیست و پنج بهمن ، روز خوبی بود برای کسانی که ایده های جالبی دارند و همینطور برای فروشنده های با ذوق و سلیقه که تونستند اجناس تاپ خودشون رو با قیمت هایی که گاه اعجاب آور به نظر میرسید بفروشند در این بین بوتیکهای لباس، عطر فروش ها و نقره فروش ها و حتی کتاب فروش ها تونستند پول خوبی به جیب بزنند شاید در این چند روز به اندازه سه ماه فروششون بیشتر شده بود. چهارده فوریه روز ولنتاین روزی که به روز عشاق بیشتر معروف شده و کلمه دوستت دارم آسانتر روی لبها میاد. ولنتاین هیچ نزدیکی با فرهنگ و تاریخ و تمدن ما نداره ولی روز عشق جهانی تاریخ و تمدن را نمیشناسه. این روز بهانه خیلی خوبیه برای خیلی از کارها. این جشن بدون هدیه هیچ لطفی نداره... هر چند ریشه ولنتاین در ایتالیاست ولی هر چه هست ولنتاین یک بهانه است ، بهانه ای برای نمایش جمله دوستت دارم .


" align="right" hspace="10" vspace="2"> در ایران ولنتاین قدمتش شاید به پنج یا شیش سال هم نرسه. شاید حتی خیلی از جوانها حتی این روز رو نشناسن چندان هم عجیب نیست چون ولنتاین در رسانه های ایران جایی برای شناسانده شدن نداره و این باعث بوجود اومدن نگاههای مختلف شده. شاید خیلی از ما حتی ندونیم معمولترین هدیه این روز عروسک و شکلاته. چیزهایی که جای خودشون رو به لباس و عطر و .... دادند که البته رسمی ترند اگر در این چند روز سری به خیابان میرزای شیرازی تهران یا خیابان ویلا که مرکز فروش عروسک هستند زده باشید حتما متوجه این موضوع شدید اگر کسی این روز را نشناسه حتما از دیدن این همه دختر و پسر بزرگ در فروشگاههای عروسک فروشی تعجب میکنه فروشگاههایی که تمام تلاش خودشون رو برای جلب توجه مشتری میکنند و تلاششون هم نتیجه میده در ابتدا انتخاب از بین این همه فروشگاه و عروسک به نظر آسون میرسه. وقتی وارد هر کدام از این فروشگاهها میشی با دیدن این همه عروسک و وسایل رنگین ذوق زده میشی ولی اگر قصد خرید داشته باشی کارها یک کم مشکل میشه و بدتر اینکه قیمتهای عجیب و غریب باعث میشه مشتری ها با حسرت بیشتری به عروسکها خیره شوند در این بین پسرها راحتر خرید میکنند هر کدام که وارد فروشگاه میشوند خیلی سریع یکی از عروسکهای گرون قیمت رو انتخاب میکنند و میخرند ولی دخترها که در این جور مواقع حساسیت بیشتری نشان میدهند و تعدادشان هم خیلی بیشتر از پسرهاست بعد از چند بار نگاه کردن به کل عروسکها و پرسیدن قیمت تازه به این نتیجه میرسند که چیزی نپسندیدند دختر خانمی که مثل اینکه خیلی وقته در فروشگاهه و مرتب به دو تا خرسی که در دستشه نگاه میکنه و در آخر به فروشنده میگه یک کم انصاف داشته باشید فکر ما رو هم بکنید و با حسرت به پسری که فروشنده تو باکس بزرگی براش یک شکلات مرسی بزرگ و یک خرس بزرگتر و کلی لوازم تزیینی گذاشته نگاه میکنه پسره هم لبخندی تحویلش میده ! دو تا دختر کوچیک که از لباسهاشون معلومه دوران راهنمایی هستند هم کل میزی رو که روش پر از وسایل کوچولوست رو زیر و رو کردند وقتی برای خرید با هم به توافق نمیرسند از من میخوان که نظر بدم وقتی بهشون نگاه میکنم یاد خودم تو این سن میافتم و از این خنده ام میگیره که هیچی حالیم نبود ! یک آبنات خیلی بزرگ وسط مغازه است که باعث میشه خیلی ها بهش بخندند چند تا خانم که تا حالا قیمت همه وسابل مغازه رو پرسیدند و هر بار فقط گفتند « چه خبره اینقدر گرون! » از فروشنده میپرسند این آبنبات به این بزرگی و گرونی که رو که کسی نمیخره برای چی میارید ؟ فروشنده هم در جواب میگه « خیلی از دختر خانمها و آقا پسرها میخرند! خیلی چیزهای از این عجیبتر میخرند » دوست من کنار گوشم میگه مثل اینکه رو کم کنیه هر کدوم میخوان برای اون یکی گرونتر بخرن. در فروشگاه باز میشه یک بچه تپل وارد میشه و تمام سرها به طرف اون برمیگرده! همراه مامان بزرگش اومده تا به قول مامانش برای روز ولنتاین برای باباش هدیه بگیره و این یعنی اینکه ولنتاین کوچیک و بزرگ نمیشناسه .