سلام

سلام.

مدت هاست آپ نکردم ولی امروز محض خاطر دل خودمم که شده اومدم آپ کنم. دلم می خواد یه دنیا دوست خوب داشته باشم چون دوست دارم با همه شون حرف بزنم . فکر کردم این جا می شه دوست های خوب خوب داشت.

خب از کجا شروع کنم/؟

از دل تنگی هام برا خودم؟

آره دلم برا خودم تنگه تنگه . من خودم تو وجود دیگران گم کردم نمی دونم چرا ولی الان ای ادمی که انجا نشسته و با حداکثر سرعت تایپ میکنه من نیستم

نه این ادم نهاله قبلی نیست . من دو سالی هست که خودم نیستم خدا چرا این طوری شدم؟

ولی این طوری اگه خودمو پیدا کنم دیگه هیچی نمی خوام چون همه چیزو دارم من خودمو می خوام همونی که بودم نه اونی که برا خاطر خوب بودن از خودم ساختم

من دلم می خواد فریاد بزنم

دلم می خواد سر یکی داد بزنم اونقدر داد بزنم که دیگه صدام در نیاد بعد سرمو بذارم رو شونه هاش و گریه کنم تا خود صبح گریه کنم اما در خلوت بی کسیم کسی به در نمی زند به قول بچه ها: بس که دیوار دلم کوتاه است هر که از کوچه ی تنهایی من می گذرد به هوای هوسی هم که شده سرکی میکشد و می گذرد.

خدا منو میبینی؟

من اینم ولی این نبودم

چرا این طوری شد؟

که چی بهم ثابت بشه

مگه نگفتی تو رو دارم

خدایا ولی من که دختر پیغمبر نیستم که هر چی میشه به روی خودم نیارم

ای خدا دلم به اندازه ی تمام آبی دریا و آسمون گرفته خدا کجاییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی؟