-
این یادگاری از پسر خاله ی گلم(امیر)
چهارشنبه 16 آبانماه سال 1386 16:37
کو چه ی خلوت ما شکل گلستانه دله سنگ فرشاش عاشق و عشق اونم چه خوشگله مداد رنگی ُشب قشنگی همش مال بچه گی هام بود به خدا مال اون وقت ها که ادم ،آدمی دور از ریا بود. حالا که ما غرق گناهیم. از فاقله بسی جدائیم خبر از فریاد کردن قلم به دست کبریائیم. یک نفر اومد و با اومدنش . شیرین بود و طلا بود از خواب بدنش لب و از لب...
-
او سر سپرده می خواست... من دل سپرده بودم
چهارشنبه 16 آبانماه سال 1386 15:56
چو به دوست دل سپردم به خود این گمان نبردم که نه بخت وصل دارم نه تحمل جدایی...
-
دوباره شب
سهشنبه 15 آبانماه سال 1386 01:25
دوستت دارم حتی اگر قرار باشد شبی بی چراغ در حسرت یافتنت تمام کوچه ها را زیر باران طی کنم.
-
متن
یکشنبه 13 آبانماه سال 1386 20:24
شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی؛ ترا با لهجه گل های نیلوفر صدا کردم. تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم. پس از یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس تو را از بین گل هایی که در تنهایی ام روئید؛ با حسرت جدا کردم و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی دلم حیران و سرگردان چشمانی است رویایی و من...
-
سلام سلام
یکشنبه 13 آبانماه سال 1386 20:19
این دلاویزشعر جهان را نه به یک بار. به صد بار بگو "دوستم داری؟"را از من بسیار بپرس "دوستت دارم"را به من بسیار بگو
-
دوباره شب و من و یاد تنهایی
جمعه 11 آبانماه سال 1386 22:57
من ندانم که کیم؟ من فقط می دانم... که تویی شاه بیت غزل زندگیم........!
-
شعر
پنجشنبه 10 آبانماه سال 1386 20:31
می نویسم: د ی د ا ر تو اگر بی من و دلتنگ منی..... یک به یک فاصله ها را بردار
-
عشق
پنجشنبه 10 آبانماه سال 1386 19:59
عاشقی جرم قشنگیست به انکار مکوش.......!!!!
-
سلام
پنجشنبه 10 آبانماه سال 1386 19:53
سلام. مدت هاست آپ نکردم ولی امروز محض خاطر دل خودمم که شده اومدم آپ کنم. دلم می خواد یه دنیا دوست خوب داشته باشم چون دوست دارم با همه شون حرف بزنم . فکر کردم این جا می شه دوست های خوب خوب داشت. خب از کجا شروع کنم/؟ از دل تنگی هام برا خودم؟ آره دلم برا خودم تنگه تنگه . من خودم تو وجود دیگران گم کردم نمی دونم چرا ولی...
-
اس ام اس
جمعه 11 اسفندماه سال 1385 19:42
دویدم و دویدم _به قلکم رسیدم _زدم اونو شکستم _تا پول بیاد به دستم_ هیچی نبود تو قلک _به جز یه سوسک کوچک_ سوسکه بگم چی کار کرد_ ترسیدو زود فرار کرد_ خونه اون خراب شد_ دلم واسش کباب شد_ دویدمو دویدم_ رفتم برای سوسکه_ قلک نو خریدم عشق مثه یه گنجیشک میمونه ... اگه محکم بگیریش میمیره ... اگه شل بگیریش می پره ... پس سعی کن...
-
خانوم ها
یکشنبه 6 اسفندماه سال 1385 20:49
Deghat kardid ke hameye chizhaie khob, khanoom hastan, mesle: Khorshid khanoom, Mahtab khanoom, Parvaneh khanoom ... amma hame chizhaye bad agha hastan, mesle: agha dozde, agha gave, agha gorge ... !
-
تا که بودیم
یکشنبه 6 اسفندماه سال 1385 20:20
تا که بودیم نبودیم کسی کشت ما را غم بی هم نفسی تا که رفتیم همه یار شدند خفته ایم و همه بیدار شدند قدر ایینه بدانیم چو هست نه در آن وقت که اقبال شکست
-
عشق:
چهارشنبه 18 بهمنماه سال 1385 20:55
عشق یعنی کوچک کردن دنیا به اندازه یک نفر و بزرگ کردن یک نفر به اندازه دنیا
-
مثنوی عاشقان
سهشنبه 10 بهمنماه سال 1385 14:45
بیا عاشقی را رعایت کنیم ز یاران عاشق حکایت کنیم از آن ها که خونین سفر کرده اند سفر بر مدار خطر کرده اند از آن ها که خورشید فریادشان دمید از گلوی سحر زادشان غبار تغافل ز جانها زدود هشیواری عشق بازان فزود عزای کهنسال را عید کرد شب تیره را غرق خورشید کرد حکایت کنیم از تباری شگفت که کوبید درهم، حصاری شگفت از آن ها که...
-
ولنتاین
چهارشنبه 4 بهمنماه سال 1385 21:29
« تاریخچه کامل و دقیق ولنتاین در دست نیست و آنچه از پیشینه این روز می دانیم با افسانه درآمیخته است. امروزه کلیساى کاتولیک به این نتیجه رسیده است که حداقل سه قدیس وجود داشته اند که همگى به شهادت رسیده اند. به همین دلیل چندین افسانه سعى در بازگوئى تاریخچه این آئین دارند اما آنچه که از همه قابل باورتر و نزدیکتر به عقل می...
-
کهنه فروش
چهارشنبه 4 بهمنماه سال 1385 21:17
کهنه فروش داد میزنه : چراغ شکسته میخریم .... کفشای پاره میخریم ... اسباب کهنه میخریم ... بی اختیار دادمیزنم : کهنه فروش قلب شکسته میخری ؟؟؟
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 19 دیماه سال 1385 18:57
ولنتاین تون مبارک(پیشاپیش)
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 18 دیماه سال 1385 17:48
-
دلم..........
جمعه 24 آذرماه سال 1385 21:14
دلم گرفته خفن حال ندارم شما ها هم که ............... دیگه حال وبلاگ نویسی هم ندارم بابا یک کم کمک کنید
-
عشق تو
سهشنبه 14 آذرماه سال 1385 21:43
وقتی معلم پرسید عشق چند بخشه؟زود دستمو بالا بردم گفتم یک بخش، اما از وقتی تورو شناختم فهمیدم عشق 3 بخشه:عطش دیدنت.... شوق بودنت....و اندوه بی توموندنت
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 26 آبانماه سال 1385 17:27
نگران است هنوز... لحظه هایم گمشد خواب هایم را برد و دل از افسوسی نگران است هنوز... شب ها می میرد دل ها می گیرد و غم عشق دلم جانگداز است هنوز... شب دوباره دلگیر اسمان تیره شده افتاب هم دیگر نا به گاه است هنوز... شعر مرگ را می خواند ابی دریاها موج دریای دلم خشمگین است هنوز... قایق ماهیگیر ماهی مرگ گرفت مرگ ماهی ها هم...
-
خداوندا
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1385 14:45
اگر بر جای من غیری گزیند دوست ... حاکم اوست حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم. عمری زندگی کردم و لحظه ای شادم نکرد... در قفس جان دادم و صیاد ازادم نکرد با یاد او که جز او نیست... بار الها به کدامین زبان سخنت گویم که تو رحیمی و کریمی وجز تو را خدایی نیست ای اولین و اخرینم... چگونه از کرامتت و از بدی هایم سخن گویم...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 12 آبانماه سال 1385 14:36
سلام چطورید؟ خوبید کامپی درست شد من هم اومدم خیلی خوشحالم که دوباره اپ می کنم امیدوارم هنوز یادتون نرفته باشم
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 9 مهرماه سال 1385 17:41
سلام قدر یه دنیا سلام بچه ها انگار دنیا رو بهم دادن که دوباره اومدم اینجا و اپ کردم به خدا دلم برا اینجا برای دوستام برای فاطمه شده بود اینقدر می بینید ؟ بچه ها شرمنده که من نمی تونم بیام اخه مادر برو و سی پی یو سوزوندم خودتون که خرج دستتون !خصوصا وقتی بابات نده دارم دق می کنم البته الان بهتر شدم فاطمه جون دستت درد...
-
اگر...............
چهارشنبه 29 شهریورماه سال 1385 01:46
عاشقت خواهم اگر دلت را شکستم به عمد نبود. دلم شکستن دلی را بلد نبود . نه عاشق بودم نه رسمش را میدانستم. من فقط تورا دیده بودم تورا میخواستم . شعرهایم قبل تو نور نداشت شور نداشت. ردیفهای شعر من لیاقت اینهمه نور نداشت . منت گذاشتی شبی مرا به قلب پاک خویش راه دادی. همانشب درونم نهیب زد مبادا روزی ترا بخواهم زیادی . دل...
-
پنج وارونه
دوشنبه 27 شهریورماه سال 1385 19:54
برادر کوچکم از من پرسید پنج وارونه یعنی چه؟ من به او خندیدم کمی آزرده و حیرتزده گفت: روی دیوار و درختان دیدم. باز هم خندیدم. گفت: دیروز خودم دیدم که فرهاد پسر همسایه پنج وارونه به شیرین میداد آنقدر خندیدم که طفلک ترسید بغلش کردم و بوسیدم و گفتم :بعدها وقتی که باران بی وقفهی درد سقف کوتاه دلت را خم کرد بیگمان...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 12 شهریورماه سال 1385 16:50
برو بچ سلام واقعا گل کاشتید بابا اگه یکی به امید شما ها بمونه که می میره دریغ از یه نظر باشه باشه دیگه
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 11 شهریورماه سال 1385 16:43
بچه ها خواهشا" به متن پائین نظر بدید اون خیلی به همه ی ما نیاز داره
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 11 شهریورماه سال 1385 16:34
سلام دوستان خوب من چطورید بچه ها چند روز پیش یه پسر گنده(بزرگ)۲۱ساله که بچه طلاق بود و من رو خواهر خودش می دونه یه سوالی رو ازم پرسید البته نه در حالت عادی ،اون تقریبا داشت گریه می کرد،گریه ی یه مرد برام دردناک بود اون پرسید چرا پدر و مادر ها با وجود بچه ها شون طلاق می گیرند؟ من جرات جواب دادن رو نداشتم حالا شما کمکم...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 7 شهریورماه سال 1385 16:06
سلام دوستان عکس پائین مربوط به زیباترین دختر ماه نیویرکه نظر بدید