این متن نوشته ی خودمه اگه خیلی بد شده به بزرگی خودتون ببخشید:
در پی یک احساس کوتاه. یک نگاه آنگاه دلم لرزید قلبم خلا« ق »را احساس کرد و باشهامت« ش» را
به آن اهدا کردم و «ع» را از علاقه ام به او قرض گرفتم در این هنگام صدای مهیبی بر خواست دشت
سبز شد گل خندید خورشید تابید وما در زیر سایبان نام زیبای «عشق» زندگی را اغاز کردیم
سلام این متن رو در زمانی مینویسم که در کنار دوستان خوبم ساحل . آیدا. ارام . کاملیا . متین و... هستم دوستتون دارم نظر هم بدهید زیاد نمی نویسم چون تو مدرسه ام بای