L 0 \/ e E e E e

من و تنهایی و غم ولی بدونه یاد تو

L 0 \/ e E e E e

من و تنهایی و غم ولی بدونه یاد تو

توانا بود هر که دارا بود .... ز ثروت دل پیر برنا بود
پر قو بود پول را رختخواب.... هنر رختخوابش مقوا بود
به ثروت هر آن ابله بی سواد .... به نزد کسان، وه ! چه آقا بود
همه سهم استاد دانشکده .... پشیزی حقوق و مزایا بود
به لیفتینگ  و ماساژ و میزامپیلی .... ننه کلبعلی هم گلارا بود
به زور روژ سایه و خط لب .... اگر پیر و عفریته زیبا بود
توانا بود هر که دارا بود .... ز ثروت دل پیر برنا بود
بنوشید بازاریان خون خلق .... کشان خون مردم گوارا بود
کدامین کس از شاعری برج ساخت .... چه حافظ ، چه سعدی، چه لورکا بود
ره کسب پول  و درم دزدی است .... که از درس و تحصیل دارا بود؟
از پس پدر زیر خرج گران .... بزاید برش کار، ماما بود
از این پس پسر می نویسد دگر .... هر آنکس که نان داد بابا بود!

 

شبانه

در نیست
راه نیست
شب نیست
ماه نیست
نه روز و نه آفتاب،
ما   بیرون زمان ایستاده ایم
با دشنهی تلخی
در گرده های مان
هیچ کس با هیچ کس سخن نمی گوید
که خاموشی
به هزار زبان در سخن است.
در مردگان خویش
نظر می بندیم
با طرح خنده ئی،
و نوبت خود را انتظار می کشیم
بی هیچ
خنده ئی!
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد